سلام خدای مهربونم سلام دوستان جانم دیروز صبح اقای پدر رفت ماموریت و قرار شد شب برگرده من و فندوق چند تا کار اداری داشتیم با رعایت پروتکل انجام دادیم و خداروشکر خیلیهاش اینترنتیه ادرس سایتشونو دادن بعد اقای مهندس زنگید که این خانم گفته نمیتونم بیام گفتم چرا؟؟ گفت نمیدونم ولی انصاف نیست زنگیدم به خانم گفت من یه کار عالی بهم پیشنهاد شده ولی به اینها گفتم دارم ازدواج میکنم زنگیدم به مهندس گفتم من دوستمو اوردم اقای . گفتم ,اقای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفی کالا گل و گیاه شستشوی لباس ایلیا چت|روم فارسی ایلیا|چت ایلیا:با 1200 انلاین فروشگاه بهنیا طب اسلامی آهنگ جدید ایرانی